مفاهیم Lag و Lead در برنامه زمان بندی
مفاهیم Lag و Lead در برنامه زمان بندی : در این بخش به معرفی تأخیر برنامه ریزی شده یا Lag و تعجیل برنامه ریزی شده یا Lead می پردازیم. در ادامه مثالهایی را برای درک بیشتر از حالات ایجاد شده توسط دو عامل مذکور ملاحظه خواهید نمود.
-
Lag – Duration
هرگاه یک فعالیت نتواند ، بلافاصله پس از فعالیت پیشنیاز خود آغاز شود از Lag استفاده می شود. بعبارتی هرگاه بین فعالیت ماقبل و آغاز یک فعالیت ، تأخیری وجود داشته باشد از Lag یا تأخیر برنامه ریزی شده استفاده می گردد. بعنوان مثال فعالیت گیرش بتن بصورت یک Lag در برنامه زمانبندی نشان داده می شود.
-
Lead – Duration
هرگاه یک فعالیت بتواند پیش از فعالیت پیشنیازی خود آغاز شود ، این مقدار با Lead نشان داده می شود. به بیانی دیگر Lead یک تسریع برنامه ریزی شده است. بعنوان مثال عملیات جوشکاری خط لوله منوط به انجام ریسه لوله می باشد که ارتباط این دو فعالیت از نوع FS است، اما در واقعیت پس از انجام فعالیت ریسه برای بخشی از طول خط لوله ، فعالیت جوشکاری برای بخش ابتدایی لوله آغاز می گردد که این تسریع در عملیات جوشکاری قبل از تکمیل نهایی ریسه بشکل Lead یا همان Lag منفی نمایش داده می شود.
تذکر : بایستی توجه داشت که Lag درواقع برای تأخیر دادن به فعالیت پس نیاز است و ماهیتی مثبت دارد. ولی Lead برای سرعت بخشیدن به فعالیت پس نیاز بوده و ماهیتی منفی دارد.
هرچند در برنامه ریزی پروژه ها لازم است تا از Lag و Lead استفاده کنیم ، اما بهتر است که میزان Lag بیشتر از ۵ روز استفاده نگردد و از Lead هم تا جایی که امکان دارد استفاده نکنیم. بشکل تجربی میتوان گفت که حداکثر حدود ۵% از برنامه زمانبندی شما می تواند Lag داشته باشد.
بهتر است بجای استفاده از Lag روابط بین فعالیت ها را از نوع FS تعریف کرد. توصیه میگردد برای تعیین روابط و توالی بین فعالیت ها از عوامل اجرایی و دفتر فنی مشورت بگیرید تا برنامه ایجاد شده متناسب با نظرات ایشان باشد تا از راندمان بیشتری در اجرای برنامه مذکور برخوردار بوده و عوامل مذکور نیز در این حالت احساس مسئولیت بیشتری را نسبت به برنامه خواهند داشت.
حال که با مفاهیم پایه شناوری ، Lag و Lead آشنا شدیم ، در جداول زیر خلاصه ای از مفهوم منطقی از انواع روابط را با مثال ملاحظه می نمائید.
-
توصیفات مقایسه ای منطق انواع روابط:
پس از دیدن مثال های بالا مهمترین سوالی که ممکن است پیش بیاید این خواهد بود که اگر بتوان با استفاده از Lag های مثبت و منفی (Lead) و تنها با استفاده از یک نوع رابطه روابط از نوع دیگری را ایجاد نمود ، چه نیازی به انواع روابط دیگر است؟
-
امکان تبدیل روابطی که منطقأ باید FF باشند ، به روابط دیگر با Lag های مثبت یا منفی:
فرض کنیم که دو فعالیت نصب چهار چوب پنجره ها و نصب شیشه ها برطبق منطق واقعی کار، دارای رابطه FF بشکل زیر باشند:
(علت وجود این رابطه این است که قاعدتأ تا آخرین چهارچوب نصب نشود نمی توان آخرین شیشه را نصب کرد). حالا آیا می توان این رابطه را به این شکل نشان داد که ، فعالیت نصب چهار چوب پیشنیاز نصب شیشه ها از نوع FS با Lag -4 است؟
در این صورت ایجاد این تغییر:
مهمترین مشکل ایجاد شده این خواهد بود که در این نوع رابطه قید پایان در نظر گرفته نمی شود. به این معنی که اگر فرض کنیم ، فعالیت نصب شیشه ها در روز دوم آغاز گردیده و با سرعت بیشتری کار انجام شود ( بطور مثال در مدت ۲ روز ) پس می توان دو روز پس از آغاز ، یعنی پایان روز چهارم کار نصب شیشه ها را به پایان رساند و این یعنی دو روز قبل از پایان نصب چهارچوب ها ، کار نصب شیشه تمام خواهد شد ، اما در واقع بدون وجود چهارچوب پنجره ای قابل نصب نیست.
حالا ممکن است این سوال پیش بیاید که مگر این را نگفتیم که در یک برنامه زمانبندی خوب باید حدالامکان از این نوع روابط استفاده نکرد و حداقل به میزان ۹۰% از روابط باید از نوع FS باشند؟
پاسخ این سوال بدین صورت است که اولأ به همین دلیل است که از عبارت ” حدالأمکان ” استفاده شده است. اما اگر مجددأ این سوال پیش بیاید که اگر اکثر فعالیتها این خصوصیت ها را داشتند ، چه باید کرد؟
پاسخ سوال دوم این است که در چنین شرایطی باید فعالیتها را به اجزای کوچکتری تقسیم کرد ، تا بتوان از رابطه FS استفاده کرد. مثلأ در مورد مثال ذکر شده میتوان نصب هر چهارچوب و شیشه را جدا کرده و بصورت چند رابطه FS تقسیم کرد. به شکل زیر دقت کنید:
چنین منطقی را برای استفاده از رابطه SS با Lag مثبت جهت جایگزینی با رابطه FS فوق الذکر نیز می توان بیان کرد.حال اگر بخواهیم رابطه FF را با Lag مثبت یا منفی نیز داشته باشیم و بخواهیم آن را با روابط دیگر جایگزین کنیم ، میتوان از همین منطق مقید نکردن پایان فعالیت خصوصأ در هنگامی که بتوان بالقوه فعالیت پس نیاز را با سرعت بیشتری انجام داد، استفاده کرد.
امکان تبدیل روابطی که منطقأ باید SS باشند ، به روابط دیگر با Lag های مثبت یا منفی:
فرض کنید با دو فعالیت دیوار چینی و سیمانکاری مواجه هستیم، مدت زمان دیوار چینی بیست روز و سیمانکاری ۱۵ روز درنظر گرفته شده است. و منطقأ میتوان پس از تکمیل قسمت اول دیوار چینی که ۵ روز به طول می انجامد فعالیت سیمانکاری را شروع نمود. لذا فعالیت دیوار چینی پیش نیاز سیمانکاری است با رابطه ای از نوع SS و با Lag+5 روز.
حال سوال این خواهد بود که چه مشکلی پیش خواهد آمد اگر این رابطه را با رابطه FS با Lag-15 روز هماننده شکل زیر جابجا کنیم؟
در این حالت مشکل ، زمانی پیش می آید که بعنوان مثال فرض کنید که فعالیت پیشنیاز یعنی دیوار چینی با توجه به نیروی کار اضافه شده با سرعت بیشتری ، مثلأ در عرض پانزده روز انجام خواهد شد. یعنی پس از اخذ برآورد جدید از عوامل اجرایی در مورد زمان خاتمه فعالیت به روز پانزدهم خواهیم رسید. اما میدانیم که در هرصورت نمیتوان زمان انجام فعالیت سیمانکاری را کاهش داده و این فعالیت همان پانزده روزه طول خواهد کشید.
این توضیحات برای این بود که اثبات کنیم واقعأ فعالیت از نوع SS ممکن است در شرایط ضروری باشد و اساسأ این نوع روابط منطق دارد ، هرچند که باید تا آنجائیکه امکان دارد روابط را به گونه ای بشکنیم که از FS های پشت سر هم تشکیل شوند. لذا باید توجه داشت که باتوجه به منطق و رویه واقعی کار در خصوص مقید کردن شروع یا خاتمه فعالیت پس نیاز و سایر موارد ، روابط را به طور صحیح تعیین نمود و در خصوص لزوم آنها تردیدی نکرده و اقدامی در جهت جابجا کردن آنها نداشته باشیم.
منبع : دکتر محمد بزازی